چه كنيم خود را از وسوسه هاى شيطان نجات دهيم؟ | پاسخ سوالات شرعی | سوالات شرعی و احکام

بهترین سایت پاسخ به سوالات شرعی و احکام

حضرت آیت الله جوادی آملی
حضرت آیت الله جوادی آملی

 

نجات از وسوسه هاى شيطان

 

چه كنيم خود را از وسوسه هاى شيطان نجات دهيم؟

 

ابليس كه دشمن بيرونى انسان است و از بيرون حمله مى كند، تا پايگاه درونى نداشته باشد و عده اى از درون او را حمايت نكنند، هرگز در انسان اثر نمى گذارد.

شيطان كارش صادر كردن سم و وارد كردن آن به درون انسان است. مثل اين كه كسى بخواهد با سم ديگرى را از پاى در آورد. اگر سم را در جيب او بگذاد، بديهى است اثر نمى كند. اگر سم را به او بخوراند و او بالا بياورد و تحويل نگيرد، باز هم اثر نمى كند. بايد دستگاه گوارش سم را بپذيرد و آن را جذب كند و پس از ورود به خون اثر زيان آور خود را بگذارد. وسوسه ها هم چنين است.

هوا و هوس و شهوترانى هاى گوناگون كه رقيق ترين و سبك ترينش در جوان ها است و سنگين ترينش در سالمندان به صورت «حب جاه و مقام» ديده مى شود، نشانه تأثير آن سم است. فرمود: «آخَرُمَا يَخُرُجُ مِنْ قُلُوب الصِّدِّيقينِ حُبُّ الْجَاهِ؛ واپسين عقبه اى كه بزرگان سير و سلوك مى توانند از آن نجات پيدا كنند «مقام خواهى» است؛يعنى همين بازى هايى كه بسيارى به آن گرفتارند.

اگر كسى از تعريف كردن ها و القابى كه به او مى دهند لذت ببرد، معلوم مى شود سم در درون بدنش اثر كرده است. اگر از اين حرف ها لذت نبرد، بايد شاكر باشد كه دستگاهش اين سم را قبول نمى كند.

وجود مبارك اميرالمؤمنين (علیه السلام)  در عهدنامه اى كه به مالك اشتر نوشت، فرمود: شيطان هميشه در صدد حمله كردن است، اما آن وقتى كه از تو تعريف مى كنند خط مقدم آتش شيطان است و بايد مواظب بود.

اگر كسى آبروى كسى را برد، شب خوابش نمى برد؛ چرا؟ زيرا او از درون آتش گرفته است نه از بيرون. او هر چه قرص خواب مى خورد خوابش نمى برد، هر چه بستر نرم فراهم مى كند خوابش نمى برد. يك وقت انسان روى تشك نرم خوابيده است، يك وقت اين تشك پر از تيغ است؛ او به هر پهلو بغلتد تيغ مى خورد. تيغى كه از درون انسان بر مى خيزد با قرص خواب برطرف نمى شود.

شاید این مطالب را هم بپسندید:

چه آسايد به هر پهلو بغلتد

كسى كز خار سازد او نهالى

نهال يعنى تشك. اگر كسى تشكى تهيه كرد و به جاى پنبه آن را از تيغ پر كرد، به هر پهلو بغلتد تيغ مى خورد. اگر خداى نكرده كسى حسود بود، لجوج بود، بد خواه بود، كينه توز بود، به هر پهلو بغلتد تيغ مى خورد.

پيغمبر اكرم (صلی الله علیه وآله)  فرمود:هيچ كس به اندازه نفس تان دشمن شما نيست: «اَعْدَى عَدُوِكَ نَفْسُكَ الَّتى بَيْنَ جَنْبَيْكَ».[۱۲۳] مگر دشمن بيرون چه مى كند؟ هيتلر و صدام چه مى كنند؟ غير از اين كه خانه را بسوزانند و آدم را بكشند كارى نمى توانند بكنند. بالاخره همه اين ها در محدوده جسم است. بعد آدم شهيد و راحت است. شهيد كه اصلاً آسيب نمى بيند. مرحوم استاد علامه طباطبايى(ره) مى فرمود: شهيدى كه در ميان جنگ تير مى خورد و در خون خودش دست و پا مى زند، ديگران خيال مى كنند دارد جان مى كَند در حالى كه او مثل آدم گرمازده اى است كه وارد استخر زلال شده است. اگر او مى توانست حرف بزند مى گفت: روح و ريحان است. اين جان كندن نيست. جان كندن يعنى انسان از دنيا وارد برزخ شود. مرگ انتقال از دنيا به برزخ است.

اگر انسان بخواهد از دنيا به برزخ منتقل شود با سختى همراه است؛ چرا؟ براى اين كه اولاً، به همه مسائل دنيا دل بسته است. ثانيا، مرگ عبارت از آن است كه امور مورد علاقه را از او مى گيرند. ثالثا، تعلق و وابستگى مى ماند؛ و رابعا، درد فراغ شروع مى شود. چرا وقتى آدم معتاد به زندان مى آيد دردش شروع مى شود؛ زيرا اولاً، به مواد مخدر دل بسته است. ثانيا، وقتى كه دستگير شد اين مواد از او گرفته مى شود. ثالثا، اعتياد و وابستگى او به مواد همچنان باقى است؛ و رابعا، اگر تعلق باشد و متعلَّق نباشد، درد شروع مى شود. كسى كه مى ميرد چنين است؛ يعنى اولاً، به امور دنيا وابسته است؛ ثانيا، هنگام مرگ اين امور را از او مى گيرند؛ ثالثا، تعلق و وابستگى مى ماند؛ و رابعا، حفظ تعلق با فقدان متعلق دردآور است.

بهتر است انسان به چيزى دل ببندد كه او را رها نكند. به چيزى علاقه مند باشد كه با او بماند و از او جدا نشود. بدين سبب، وجود مبارك پيغمبر اكرم (صلی الله علیه وآله)  از طرف خداوند پيام آورد كه مهم ترين مزد رسالت من ولايت اهل بيت است؛ يعنى شما دوست اوليا باشيد و وابستگى تان به اين سمت باشد كه اين ها از شما گرفته نمى شود؛ هم تعلق محفوظ است هم متعلق.

البته وقتى انسان زنده است از اين تعلق چندان استفاده نمى كند؛ چون مشاغل او را سرگرم مى سازد. وقتى مى ميرد، آن مشاغل رخت بر مى بندد، و اين تعلق لذتبار انسان را شيرين كام مى كند و فشار مرگ و انتقال از دنيا به بزرخ را از ميان بر مى دارد.

 

[۱۲۳]. بحارالأنوار، ج ۶۷، ص ۶۴.

 

منبع: پاسخ سوالات شرعی برگرفته از  «توصیه ها،پرسش ها و پاسخ ها حضرت آیت الله جوادی آملی»

 

 

 

بهترین سایت پاسخ به سوالات شرعی و احکام

دیدگاهتان را بنویسید